6)فرد بداخلاقی که به بداخلاقی عادت کرده چگونه می توان او را راهنمایی کرد تا این عادت را از خود دور کند؟
براى تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، لازم است به موارد زیر توجه شود.
1. توجه به ارزش خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن. براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعهى روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. برخى از روایات به شرح زیر است:
الف) حسن خلق: رسول خدا (ص) فرمود: خداوند هنگامى که ایمان را خلق کرد آنرا به خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود.
على (ع) فرمود: چه بسیار انسانهاى عزیزى که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسانهاى ذلیلى که با اخلاق خوش به عزت رسیدهاند.
رسول خدا (ص) فرمود: اسلام یعنى حسن خلق. امام صادق (ع) فرمود: هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. رسول خدا (ص) فرمود: خوش اخلاقى، اولین، سنگینترین، نیکوترین، با فضیلتترین چیزى است که روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مىشود. در قرآن کریم آمده است: انک لعلى خلق عظیم افتخار پیامبر اسلام (ص) به عظمت خوش اخلاقى آن حضرت (ع) بوده است. رسول خدا (ص) فرمود: کاملترین مردم از حیث ایمان و شبیهترین آنها به من، خوش اخلاقترین آنها است. امام صادق (ع) فرمود: حسن خلق روزى را زیاد مىنماید، بر عمر انسان مىافزاید و گناهان را آب مىنماید همانگونه که آفتاب یخ را آب مىکند.
ب) بد اخلاقى: امام صادق (ع) فرمود: بد اخلاقى عمل و عبادت انسان را باطل مىنماید همانگونه که سرکه عسل را فاسد مىکند. على (ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مىدهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست. رسول خدا (ص) فرمود: به راستى ممکن است بندهاى به خاطر بداخلاقى به پائینترین درجات جهنم سقوط نماید. على (ع) بداخلاقى روزى انسان را کم مىنماید.
2. راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، توجه به توحید است یعنى توجه به این معنى که تمامى انسانها مظاهر حق تعالى هستند
و هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با مظهر و صانع آنها محسوب مىشود. احترام و مهربانى با هر پدیدهاى، در واقع احترام و مهربانى با پدیدآورندهى آن است و ترش روئى و نامهربانى با آن پدیده نیز به پدید آوردندهى آن بر مىگردد. باید به این نکته توجه نماییم که هرگونه معامله با خلق از جهتى معامله و برخورد با خالق آنها نیز به حساب مىآید و هرگز خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخوردى نامناسب و ناشایست شود. گشادهروئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق، موجب کسب رضایت خالق آنها مىشود. همان طور که در روایات وارد شده است کسى که از مخلوق تشکر نکند از خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطهى بسیار عمیقى که میان خلق و خالق، مظهر و مظهر وجود دارد، به خالق و مظهر آنها نیز سرایت خواهد نمود .
3. یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و تربیت است. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى انسان از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین مىشود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى یعنى ایجاد رابطهى عاطفى مثبت بدست مىآید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطهى عاطفى منفى است، موجب کدورت و عذاب زندگى مىباشد و دیگران را از گرد انسان مىپراکند.
على (ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مىکند و موجب عذاب نفس است.
4. از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى عزم جزم و با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صمیمى برخورد نماید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت. تمامى روایات بحث از میزان الحکمة، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.
براى اصلاح عادات بد اخلاقى باید در دو بعد نظرى و عملى تلاش کرد.
بعد نظرى: باید در آن آثار سو اخلاق بد و نتایج نامطلوب
و زیانبار فردى و اجتماعى و دنیوى و اخروى اندیشه کرد و به اصطلاح باید عاقبت اندیشى نمود. مرد آخر بین مبارک بنده اى است.
اگر انسان به ارزش هاى وجودى خود پى ببرد و متوجه گوهرهاى ارزنده درون خود گردد و بفهمد تا چه مرحله اى مى تواند پیش رود و درک کند جایگاه او از فرشتگان مقرب الاهى نیز مى تواند فراتر باشد، آن گاه خود را رایگان نمى فروشد و کشور وجودش را تسلیم سپاه صفات بد و اخلاق ناپسند نخواهد کرد.
اگر فردى درک کند، عادات و اخلاق بد، روح ملکوتى او را آلوده مى سازد و سعادت جاوید و ابدى را از او سلب مى کند و با این اخلاق و اعمال در واقع وجود خود و شخصیت حقیقى خود را مى سازد و سپس با همین اخلاق بد محشور مى گردد و این اخلاق و رفتار هرگز از او جدا نمى شود و همنشین دایمى او است مسلما در اخلاق و اعمالش تجدید نظر مى کند و به فکر اصلاح مى افتد پس مرحله اول شناخت درست و واقعى آثار اخلاق و اعمال بد است که فهم آن به منزله نیمى از درمان و اصلاح آنها است.
بعد عملى: چون اخلاق بد به تدریج و به طور نامحسوس کشور ارزنده وجود انسان را اشغال کرده اند، نمى توان این مهمانان نامبارک و بد قدم را یک دفعه و ناگهانى از خانه بیرون کرد. بلکه باید به تدریج و با مدارا و دقت به این کار اقدام کرد.
مراقبت از اعمال و اخلاق به طور پیوسته و محاسبه نفس و حساب کشیدن از فرد، در کم رنگ شدن و ریشه کنى صفات و اخلاق بد نقش اساسى دارند.
هر اقدامى در این راه، گامى به سوى پیروزى و رسیدن به هدف است.
به طور مثال در مورد صفت زشت تکبر: اگر انسان آثار سو تکبر را مورد مطالعه قرار دهد که از جمله آلودگى به کفر و شرک و محروم شدن از علم و دانش و زمینه فراهم شدن براى بسیارى از گناهان دیگر و تنفر مردم و دور شدن آنها از فرد متکبر است، قدرى به خود مى آید و در فکر درمان آن مى شود. سپس در مقام عمل با تواضع در عمل (هر چند در ابتدا به صورت مصنوعى و غیر واقعى باشد) و سلام کردن به دیگران و نشست و برخاست با فقرا و ضعیفان و امتیاز قایل نشدن براى خود، کم کم تواضع را عادت خود و سپس آن را در وجودش ریشه دار و به صورت ملکه در مى آورد و سایر عادات و اخلاق بد نیز به همین ترتیب ولى به تدریج و بامدارا قابل درمان و معالجه است. شرکت در مراسم مذهبى و مراسم دعا و توسل و تلاوت قرآن کریم و نیز معاشرت با دوستان صلاح و با تقوا و با اخلاق و مطالعه سیره امامان (علیهم السلام) و اخلاق بزرگان از علماى دین در رفع مشکل و اصلاح فرد تأثیر به سزایى دارند.